دکتر روحانی در مراسم تحلیف اظهار داشتند:
«امروز من بهعنوان رئیسجمهوری اسلامی ایران، مکلّف به استیفای حقوق «همه» مردم ایران هستم!»
کُلّیتهای فراگیر و جامعی مانند ملّت، همه، مردم، برادر و واژههای مشابه در اسناد و خطابههای سیاسی، برخلاف تصوّر و توقّع معمول، در صحنهی عمل فاقد گستردگی و گشودگی لازماند و غالباً انطباقی با مدلول لغوی و واقعی خود ندارند و لذا واگویی آنها وقتی واقعیّت عینی و عملی، مقصود و تصویری متّضاد را نشان میدهد، نه شوری بر میانگیزد و نه امیدی میسازد!
وقتی مشارکت دادن یک مؤلّفه اصلی و مهمّ اجتماعی (اهل سنّت) در مدیریت و حتّی در مراسم رسمی کشور آن هم در دوران ثبات و استقرار، خلاف منافع و امنیت یا شوکت کشور انگاشته شود، آن گروه در عین تعلّق بە تاریخ و جغرافیای مملکت، عملاً از شمول دایرهی ملّت، کسر شده است؛ طبیعی است که پیامد این ممانعتها و امتناعهای معنیدار و پرسشبرانگیز، با توجّه به همراهی امیدوارانه و پرشورِ اخیرِ اهل سنّت با دولت تدبیر و امید، هم اعتبار اجتماعی نخبگانِ سنّیِ مدافع دولت و مشوّق مشارکت در انتخابات را مخدوش و کسر خواهد کرد و هم در سطح کلان نیز با تزریق سرخوردگی و نومیدی به تودەها، امید به کارایی ابزارها و نهادهای دموکراتیک در دستیابی به حقوق سیاسی را خواهد کاست و بالأخره، مستمسکی قوی و روشن به نیروهای معتقد به قهر و تقابل، تقدیم خواهد کرد و واگرایان را در طعن و طرد مشارکتجویان، جسورتر و کامیابتر خواهد ساخت!
امید آن بود که دکتر روحانی و تیم حامیانش به واسطهی وقوف بر پیچیدگیها و ظرافتهای کشورداری و درک حسّاسیّت و اهمّیّت «جمهوریّت» در تأمین توسعه و امنیتِ پایدار کشور، استقبالی درخور و امیدافزا از اعتماد و حمایت اقوام و مذاهب، ابراز نمایند و زمینهها و تدابیر تداوم و تقویت این حمایتها را با چینش کابینه از بافت متنوّع ملت، فراهم میکردند، نه اینکه در عین استمرار دعوت از سران ادیان و مِلَل، حتّی از دعوت بزرگان مذاهب و نِحَل در مراسم تحلیف نیز، غفلت یا تغافل کنند و گرایش را با رانِش پاسخ گویند!
نظرات